من وتوهستیم تا همیشه

ساخت وبلاگ
چرا نه من نباید بگم چرا قول دادم بخودم ک دیگه نگم چرا اینجوری چرا اونجوری نمیخام دیگه آدم ناشکری باشم شکر میکنم بخاطر سلامتی شکر بخاطر خانواده ام شکر شکر خدایا فقط یکمی دلم گرفته از کسی ک اینجارو بخاطرش ثبت کردم   خیلی دوست داشتم یه زنی باشم ک مشکلات جلوش زانو بزنن ولی من نتونستم ان شاءالله خدا کمکم کنه و بتونم بر این مشکلاتم پیروز بشم  برای نی نیم !!فعلا باید فقط بگم نی نیم نه نی نیمون براش دعا من وتوهستیم تا همیشه...
ما را در سایت من وتوهستیم تا همیشه دنبال می کنید

برچسب : دنیا,گرفته, نویسنده : iasheganeha64-66e بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 4:20

دیشب طبق معمول باز با همسری سر یه موضوعی بحثم شد ومن بازهم گریه کردمایندفه بحثمون خیلی جدی بود من رفتم تو اتاق دیگه نیومدم بیرون قرار بود شبم همسر بره جاییو منم خونه تنها بودم مامانم گفتن خواهرت میاد دنبالت باهاشون بیای امشب اینجا منم از خدا خواسته گفتم باشه سریع رفتم واسه سحری جناب آقا عذارو آماده کردم ومنتظر شدم تا بچه ها رسیدن منم حاضر شدمو باهاشون اومدم خونه مامان تو راه پسر خواهرم سبحان جونم من وتوهستیم تا همیشه...
ما را در سایت من وتوهستیم تا همیشه دنبال می کنید

برچسب : بخیر,گذشت, نویسنده : iasheganeha64-66e بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 4:20

من از هفته 14 ام نی نی عسلیم تکوناشو رسما شروع کرده وقتی اولین حرکتشو کرد یجوری شدم اصلا قند تو دلم آب شد دل ضعفه گرفتم واسش آخ ک مامانش قربونش بره وقتی تکون میخوردبه حسین گفتم ببین داره تکون میخوره دسشتو گذاشت رو شکمم اونم تکونای قندعسلمونو حس کردو کلی ذوق کرد یه ذوق پدرونه ولی حسین یه عادت بدی ک داره اصلا حساشو بروز نمیده مثلا همین ذوقشو درحد یه لبخند گنده رو لبش نشون داد من این عادتشو اصلا دوسن من وتوهستیم تا همیشه...
ما را در سایت من وتوهستیم تا همیشه دنبال می کنید

برچسب : مامانش, نویسنده : iasheganeha64-66e بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 4:20

من دیشب بخاطر اون اتفاقی ک تو پست قبل نوشتم قرار گذاشتم باخودم نه افطاری براش درست کنم نه سحری ولی دلم نیومد گفتم گناه داره با اینکارا هیچی درست نمیشه پاشدم رفتم براافطارش کباب آماده کردم واسه سحریشم باقالی پلو باگوشت گذاشتم وقتی اومد خونه دیدم رفته واسم پفک خریده آخه چن وقت بود شدید هوس پفک کرده بودم مثل خلا شده بودم وقتی پفکه ارو دیدم برق ازچشام پرید ولی ب روی خودم نیاوردم خب مثلا باهاش قهر بو من وتوهستیم تا همیشه...
ما را در سایت من وتوهستیم تا همیشه دنبال می کنید

برچسب : پیرو, نویسنده : iasheganeha64-66e بازدید : 168 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 4:20

یکشنبه تولدشوهرخواهر بود من خبر نداشتم ینی فراموش کرده بودم خواهرمم بهم نگفته بود ازچتاشون توتلگرام متوجه شدم قراره شب عید یه جشن کوچولو بگیرن منم ازشون ناراحت شدم دیگه بهشون زنگ نزدم خلاصه فرداصبحش که عید فطر بود مامانم بهم زنگید گف بیداریگفتم  آره گفتن نمیخای بری جایی گفتم نه قراربود بریم خونشون ولی نگفتم ک قراره بیایم اونجا دیدم مامانم گفتن ما با بچه ها میام امروز اونجا وکلی منم ذوق کردمو خوشح من وتوهستیم تا همیشه...
ما را در سایت من وتوهستیم تا همیشه دنبال می کنید

برچسب : عیدفطر,ودورهمی,خانوادگی, نویسنده : iasheganeha64-66e بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 4:20